کد مطلب:95270 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

لیاقت و فضیلت











از مسأله نص صریح و حق مسلم و قطعی كه بگذریم مسأله لیاقت و فضیلت مطرح می شود، در این زمینه نیز مكرر در نهج البلاغه سخن به میان آمده است، در خطبه «شقشقیه» می فرماید:

«اما و الله لقد تقمصها ابن ابی قحافه و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی ینحدر عنی السیل و لا یرقی الی الطیر».

به خدا سوگند كه پسر ابوقحافه خلافت را مانند پیراهنی به تن كرد در حالی كه می دانست آن محوری كه این دستگاه باید برگرد آن بچرخد من هستم. سرچشمه های علم و فضیلت از كوهسار شخصیت من سرازیر می شود و شاهباز و هم اندیشه بشر از رسیدن به قله عظمت من باز می ماند.

در خطبه 188 اول مقام تسلیم و ایمان خود را نسبت به رسول اكرم صلی اللَّه علیه و آله و سپس فداكاریها و مواساتهای خود را در مواقع مختلف

[صفحه 166]

یادآوری می كند و بعد جریان وفات رسول اكرم صلی اللَّه علیه و آله را در حالی كه سرش بر سینه او بود، و آنگاه جریان غسل دادن پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله را به دست خود نقل می كند، در حالی كه فرشتگان او را در این كار كمك می كردند و او زمزمه فرشتگان را می شنید و حس می كرد كه چگونه دسته ای می آیند و دسته ای می روند و بر پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله درود می فرستند. و تا لحظه ای كه پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله را در مدفن مقدسش به خاك سپردند زمزمه فرشتگان یك لحظه هم از گوش علی علیه السلام قطع نگشته بود. بعد از یادآوری موقعیتهای مخصوص خود از مقام تسلیم و عدم انكار- بر خلاف بعضی صحابه دیگر- گرفته تا فداكاریهای بی نظیر و تا قرابت خود با پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله تا جائی كه جان پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در دامن علی علیه السلام از تن مفارقت می كند چنین می فرماید:

فمن ذا احق به منی حیا و میتا؟

چه كسی از من به پیغمبر در زمان حیات و بعد از مرگ او سزاوارتر است؟


صفحه 166.